به گزارش پایگاه خبری آوای باغملک: خطیب جمعه باغملک در خطبه های عبادی سیاسی نماز جمعه ضمن دعوت خود و خواهران و برادران ایمانی به رعایت تقوا و اشاره به مناسبت های هفته افزود: در ۱۲ فروردین یک اتفاق بىنظیر جلوه کرد که در تاریخ انقلاب هاى دنیا بىنظیر است ، اگر بخواهیم انقلاب اسلامى ایران را با انقلاب فرانسه و انقلاب روسیه مقایسه کنیم میبینم در این دو انقلابِ وجه سلبى واضح بود ، یعنى مردم مىدانستند که چه حکومتى را نمىخواهند اما در این که کدام حکومت جایگزین آن باید باشد یا نمىدانستند و یا دخالتى نداشتند ، مثلا در انقلاب فرانسه مردم علیه حکومت ظالم خود قیام کردند اما پس از سقوط رژیم منفور فرانسه ، نمىدانستند باید چه بخواهند لذا بلافاصله گرفتار دیکتاتورى ناپلئون بناپارت شدند ، یا در انقلاب روسیه نیز اگرچه رژیم جایگزین تزارها معلوم شده بود که یک حکومت کمونیستى است اما با پیروزى انقلاب روسیه، مردم به کنارى زده شدند و حزب ها به جاى مردم تصمیم گرفتند و لنین و استالین با قتل عام دهها هزار نفر به حکومت رسیدند.
حجت الاسلام و المسلمین مهدی بهمنی گفت: بنابراین تنها و تنها انقلاب و رهبران انقلابى که پس از پیروزى انقلاب مردمی، به نقش و خواست مردم، اعتنا کرده و همه پرسی تعیین حکومت برگزار کردند، انقلاب اسلامى ایران و رهبر آن حضرت امام خمینى رضوانالله تعالی علیه است ، تاریخ انقلابهاى جهان چنین اقدامى را در حافظه تاریخى خود ثبت نکرده است ،۱۲ فروردین، حرکت از انقلاب مردمى ۲۲ بهمن به سمت مردمىسازى ساختار حکومت است ، امام راحل با رفراندوم جمهورى اسلامى، انقلاب اسلامى را یک مرحله دیگر جلو برد و علاوه بر سپردن نقش براندازى حکومت ستمشاهى به دست مردم، تعیین حکومت جدید را هم به مردم سپردند ، امام مىتوانست با اتکا به اعتماد بىنظیر مردم، حکومت اسلامى را اعلام کرده و انقلاب را به پیش ببرد اما او که مظهر کیاست الهى بود و مردم را از بُن جان باور داشت، به این شرایط بسنده نکرد. امام راحل عزیز ما، به همراه مردم ۱۲فروردین را خلق کرد تا آینده انقلاب را تضمین کند ، ۱۲ فروردین ریلگذارى درست امام براى صیانت از اسلامیت و جمهوریت نظام است ، اگر امام این تدبیر را نمىکرد قطار انقلاب از ریل خارج مىشد و نظام اسلامى در همان ده سال اول فرو مىپاشید.
وی بیان کرد: اکنون پس از ۴۲ سال از انقلاب اسلامى و در پیش داشتن ۱۲ فروردینها، نگاه بلند امام حاضر امت، همان راه و اندیشه امام راحل است ، بدین جهت است که « نقش مردم» در منظومه فکرى امام خامنهاى نیز نگاهى ابزارى نیست ، نگاهى انوارى و دینى است و ۱۲ فروردین روز بزرگ، اما مظلوم و قدرناشناخته در میان مناسبتهاى انقلاب اسلامى است ، شاید قرار گرفتن این روز در تعطیلات نوروز علت اصلى آن باشد و البته دلیل دیگر آن هم عدم فهم عمیق از اهمیت استقرار نظام جمهورى اسلامى است و شاید این سؤال براى برخى مطرح باشد که ۱۲ فروردین چه ویژگى دارد که آنرا از ۲۲ بهمن متمایز مىکند؟ در پاسخ به این پرسش به چند نکته باید دقت کرد ، اول- «لا اله الا الله» که کلمه توحید است دو وجه دارد؛ وجه سلبى که در «لا» نهفته است و نفى بتها و خدایان را در بر دارد و وجه ایجابى که در «الاّ» است و در برقرارى نظام توحیدى معنا مىیابد و دوران مبارزات پیامبر اعظم (ص) در مکه تجلى نفى طاغوت و بتها بود و دوران مجاهدات ایشان در مدینه جلوه گاه استقرار حکومت نبوی ، دوم- انقلاب اسلامى ایران به رهبرى سلاله پاک پیامبر، نیز دو وجه دارد؛ وجه سلبى و نفى طاغوت که تجلى آن ۲۲ بهمن ۵۷ است و وجه ایجابى و استقرار نظام دینى که تجلی آن ۱۲ فروردین ۵۸ است ، از اینرو ۲۲ بهمن نماد «لا اله» است و ۱۲ فروردین سمبل «الا الله» و سوم- در این نگاه ۱۲ فروردین تداوم ۲۲ بهمن و مکمل آن است و عصاره مبارزات مردم ایران است ، نهضت اسلامى، از ۱۵خرداد ۴۲ تا ۲۲ بهمن در ۱۲ فروردین کمال مىیابد.
خطیب جمعه باغملک ادامه داد: حادثه رحلت حضرت ابو طالب علیهالسلام و سه روز بعد ارتحال حضرت امّالمؤمنین خدیجه الکبری علیها السلام، سه سال قبل از هجرت را برای پیامبر صلی الله علیه و آله «عام الحُزن» گردانید: «وَردَ عَلَی رَسولِ الله أمْرانِ شدیدانِ عَظیمانِ وَ جَزَعَ جَزَعاً شدیداً ، اینکه خداوند در قرآن کریم به صراحت همسران رسول خدا صلى الله علیه وآله را مادران مؤمنان معرفى کرده است: «النَّبِیُّ أَوْلى بِالْمُؤْمِنینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ وَأَزْواجُهُ أُمَّهاتُهُمْ.»(احزاب: ۶) اولین و اصلیترین مصداق آن، حضرت خدیجه سلام الله علیها است ، زیرا عنوان اُمّ المؤمنین برای همسران پیامبر صلی الله علیه و آله منوط به ملاکهای حقیقی رتبهبندی میباشد و اگر همسری از همسران حضرت، این ملاکها را نداشت، طبق فرمایش قرآن دو برابر زنهای دیگر مجازات خواهد شد. و از این مطلب، این مسأله روشن میشود که احترام نسبت به همسران پیامبر صلی الله علیه و آله حدّ و مرز دارد و هرکدام به اندازه ملاکهای اصلی برتری، از احترام حقیقی برخوردارند.
وی عنوان کرد: به جهت وجود افضائلی مثل تقوا، طهارت، بصیرت، علم و آگاهی، مجاهدت در راه اسلام، انفاق جان و مال در راه خدا در شخصیت مبارک حضرت امّالمؤمنین خدیجه کبری است که حضرت جبرئیل بارها خطاب به پیامبر (ص) ای سلام خاص خداوند رحمان به حضرت امّالمؤمنین را ابلاغ فرموده است: «فَاقْرَأ عَلَیْها السَّلامَ مِنْ رَبِّها، وَ مِنِّی السَّلام.»و ائمه معصومین علیهم السلام به حضرت خدیجه سلام الله علیها افتخار میکردند ، شکلگیری و پیشبرد نهضت جهانی اسلام مدیون حمایتهای مادی، معنوی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی حضرت امالمؤمنین(س) در کنار پیامبر خدا(ص) است ، این مهم با موضعگیری و رفتارهای شایسته آن حضرت مانند تصدیق و تأیید پیامبر(ص)، شکستن تحریم و مقاومت اقتصادی، مشاورههای راهگشا و دفاع از حریم رسالت و اسلام نوپا در دوران ازدواج با پیامبر، قبل و بعد از بعثت بهدست آمد ، «اولا نفْس ایمان آوردن به پیامبر(ص) یک امتیاز و یک ارزش بسیار بالایى است. ایشان با آن فطرت پاک، صدق و حقّانیّت رسالت نبوی(ص) را بلافاصله فهمید؛ قلب مبارکش مجذوب شد و ایمان آورد و بعد پاى این ایمان ایستاد؛ نه اینکه فقط پول و ثروت خود را خرج کرد؛ این کارى است که ممکن است کسانى که ثروتمند هستند و پول دارند میتوانند خرج کنند؛ امّا سخن فراتر از اینها است؛ سخن این است که انسان از همهى زندگى راحت خود دستبکشد و همهى اموال خودش را در راه ترویج اسلام صرف کند و بعد از آن دچار آن همه سختىها و آن مشکلات طاقتفرسا بشود که یکی از آن مصائب، مسألهى شِعب ابىطالب بود و آن سه سالى که آنجا بودند و آن سختىهایىکه این بزرگوار متحمّل شد و این ایمان را محکم نگه داشت و این خیلی امتیاز عظیمی است.
حجت الاسلام و المسلمین بهمنی یادآور شد: تلاش مذبوحانه برخى از جریانهاى معلومالحال داخلى براى دوستى با شیطان بزرگ قدمتى همزاد با تاریخ انقلاب اسلامى دارد و اساسا مىتوان یکى از وجوه مشترک و اصلى این جریانهاى غیر انقلابى را تلاش براى ارتباط با آمریکا دانست ، این جریانها براى این منظور از انواع ترفندها بهره مىگیرند که یکى از مهمترین این ترفندها، تحریف و جنگ روایتها است ، از نمونههاى بارز تحریف و جنگ روایتها در موضوع ارتباط و مذاکره با شیطان بزرگ، تحریف رویداد صلح امام حسن مجتبى (ع) و همسان انگارى شرایط امروز کشور با زمانهى صلح است، اینکه امام حسن(ع) صلح کردند پس ما هم باید بهدنبال صلح باشیم. در حالى که اساسا نه شرایط جمهورى اسلامى مشابه آن دوران است و نه شرایطى که منجر به آن صلح شد در شرایط فعلى موجود است ، اندکى مطالعه در تاریخ اسلام نشان مىدهد عللى که موجب شد به دلائلى این همسان انگارى صحیح نیست ، اول آنکه، موضوع مناقشه امام حسن(ع) و معاویه یک مناقشه داخلى بود ، مسلمانان صدر اسلام در برابر کفار و مشرکین ید واحده بودند بههمیندلیل اسلام پس از رحلت پیامبر (ص) به سرعت گسترش جغرافیایى یافت و على الظاهر اختلافات داخلى مسلمانان مانع از این گسترش نشد.
وی خاطر نشان کرد: اما مسأله و منازعه نظام ایران اسلامى با شیطان بزرگ، یک اختلاف داخلى نیست، بلکه یک مناقشه خارجى است که از ابتداى انقلاب اسلامى با کفر و شرک جهانى و نظام استکبارى و صهیونیستى بوده و خواهد بود و دوم آنکه، امام حسن (ع) بهدلیل خیانت فرماندهان لشگر خود و پیوستن آنان به معاویه صلح را پذیرفت ، اما امروز قواى مسلح مکتبى و مهمتر از آن مردم انقلابى، آگاه و در صحنه ما مصداق این حدیث نبوى «الْمُؤْمِنُ کَالْجَبَلِ الرّاسِخِ لا تُحَرِّکُهُ الْعَواصِفُ» هستند و نستوهانه مطیع فرمان فرمانده کل قوا هستند و سوم آنکه، امام حسن مجتبى(ع) اولا با هدف نشان دادن چهره منافقانه معاویه و ثانیا براى حفظ اصل اسلام از گزند آسیبهاى احتمالى صلح تحمیلى را پذیرفتند ، به همین جهت ایشان مفاد صلح را بهنحوى نگاشتند که در نهایت چهره معاویه و بنى امیه را رسوا کند و در نهایت هم همین شد و معاویه به آن مفاد عمل نکرد و با تعیین یزید به جاى خود، و برخى دیگر از اقدامات، صلح نامه را نقض کرد و ماجرا به واقعه عاشورا کشیده شد ،صلح امام حسن(ع) با نمایاندن چهره نفاق بنى امیه، زمینه ساز واقعه عاشورا و حرکت نظامى امام حسین(ع) شد و به قول شیخ آل یاسین «کربلا پیش از آنکه حسینى باشد، حسنى بود.» اما جمهورى اسلامى -هر چند در وضعیت جنگ احزاب است- ولى در شرایط ضعف یا بُنبست نیست و قدرت روزافزونش، کشور را در وضعیت اقتدار قرار داده است.
خطیب جمعه باغملک در پایان افزود: چهارم آن است که، امام علیه السلام گرفتارجامعهاىبىبصیرت و مردمى ضعیف در تحلیل مسائل بود. «چیزى که امام حسن مجتبى علیه السلام را شکست داد، نبودن تحلیل سیاسى در مردم بود. مردم، تحلیل سیاسى نداشتند.» بهترین مردم آن روزگار مردم کوفه بودند که در عهد حکومت مرتضوى و مجتبوى علیهما السلام و بهویژه در ماجراى کربلا «ما کوفیان را بىوفا مىدانیم، مظهر بىوفایى، و این حق است.